gl/l (1105)

زمان نهفتگی و کولتیوار و مدت انبارداری بر تعین کمیت عامل اشک آور پیاز تاثیر می گذارد

خلاصه : عامل اشک آور(LF ،Z,E پروپانتیال اکسید گوگرد) یک محصول مستقیم هیدرولیز یک پروپنیل سیستئین سولفوکسید 1- prencsoست ودرزمانی که در غلظتهای بالا وجود دارند بر طعم پیاز اثر می گذارد. جهت ارزیابی کردن عامل اشک آور به عنوان یک فاکتور موثر در کیفیت طعم پیاز، دو کولتیوار که یکی در گلخانه پرورش یافته و دیگری پیازهایی بودند که برای مدت 4ماه در دمای مثبت 3 و منفی 1درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 70 درصد ذخیره شدند، ارزیابی شدند. پیازها در فاصله های ذخیره سازی ماهانه برای توسعه عامل اشک آور در پیازهای خیس شده به دنبال یک زمان نهفتگی دو دقیقه ای ارزیابی شدند. زمانیکه عامل اشک آوربا مقادیر هیدرولیز 1-prencso مقایسه شد ، ما دریافتیم که عامل اشک آور به طور شدیدی درنظر گرفته نشده است. رابطه عامل اشک آور (LF) 1-prencso نیز بین انوع کولتیوارها در طول زمان انبارکردن متغیر می باشد. از آنجائیکه granex 33 برای دوره های طولانی تر ذخیره سازی شد مقدار عامل اشک آور اندازه گیری شده در دو دقیقه به طور نزدیکی مقدار 1-prencso هیدورلیز شده را منعکس کرد و نشان داد عامل اشک آور dehydrator 3 هرچند به طور همسانی صرف نظر از زمان ذخیره سازی درنظر گرفته نشده است. ازاینرو دومین آزمایش با به کارگیری تک تک پیازهای 2 نوع کولتیوار در جهت تعیین زمان نهفتگی برای تعیین کمیت LF بود. عامل اشک آور حد اکثر در میان پیازها به طور کلی 5تا 10 ثانیه بعد از خیس شدگی بافت برای آب زدا . بعد از 15 تا 30 ثانیه برای sweet vidalia آشکار سازی شد.

مقدار عامل اشک آور تعیین کمیت شده بین 5 ثانیه تا دو دقیقه به طور خطی برای 9پیاز از 10 پیاز dehydrator کاهش یافت اما این روش برای sweet vidalia کمتر ظاهر شد. یکسان بودن زمان نهفتگی LF برای همه کولتیوارها ممکن نیست. این اطلاعات یک رابطه پیچیده ای درمیان و در داخل کولتیوارپیاز برای هیدرولیز 1-prencso و شکل گیری عامل اشک آور در پیازهای خیس شده را نشان میدهد.

پیازها (Allium cepal.) از ابتدا به خاطر طعم هایشان مصرف میشوند. در زمان بریده شدن یا آسیب دیدن بافت طعم خاص پیاز توسعه می یابد. آنزیم آلیناز که در واکوئل قرار دارد برای هیدرولیز کردن پیش ماده های طعم آن آزاد میشود و مجموعا به عنوان اس آلکنیل ال سیستئین سولفوکسیدها شناخته شده اند و در سیتوپلاسم قرار دارند. سه پیاز به طور طبیعی به وجود آمده ترانس مثبت و منفی یک پروپنیل –ال سیستئین سولفوکسید 1- prencso و مثبت و منفی اس متیل ال سیستئین سولفوکسید ( MCSO ) و مثبت و منفی اس پروپیل ال سیستئین سولفوکسید میباشند. محصولات اولیه واکنش وابسته به هیدرولیز اسیدهای سولفنیک هستند که به تولید کردن عامل اشک آور و تیوسولفیناتهاو آمونیاک و اسد پیروویک ادامه میدهند. تیوسولفیناتها مسئول ویژگیهای طعم مختلف مرتبط با پیاز های خام در زمان مصرف شدن هستند. تیوسولفیناتها دوباره در طول زمان مجددا شکل می گیرند و دی سولفیدها و دیگر ترکیبات s را تولید میکنند. پروپانتیال s-oxide یا عامل اشک آور حاصل از هیدرولیز یک پروپنیل سیستئین سولفوکسید میباشند و عامل سوزش دهان و گرمای مربوط با مصرف پیاز بصورت محلول است. ویژگیهای حسی حاصل از عامل اشک آور میتواند شدید باشد و اگر غلظت 1-prenso بالا باشد. بسیاری از روشها برای تعیین کمیت و کیفیت عامل اشک آور گزارش شده بودند. اولین تلاشها جهت جداسازی ترکیبات فرارهای پیاز از جمله عامل اشک آور از تقطیر بخار و جداسازی های کروماتوگرافی استفاده کردند. هرچند این روشها کیفی بودند تا اینکه کمی باشند. ساگیر و دیگران یک روش کروماتوگرافی گاز را با به کار گیری یک استاندارد داخلی جهت تعیین کمیت مونو سولفیدهاو دی سولفیدها در فاصله های پیاز توسعه دادند که بعدا ثابت کردند که جهت به دست آوردن عامل اشک آور زمان اجرای طولانی داشتند. روش دیگر تعیین کمیت عامل اشک آور از استخرا ج هگزان و جذب طیف نور سنجی در 254nm استفاده کردند. هرچند چون دیگر ترکیبات نیز در هگزان استخراج شدند و در 254nm جذب شدند. ، این روش نادرست برای تعیین کمیت عامل اشک آور ثابت شد. Tewari و bandyopadhyay یک روش کروماتو گرافی لایه نازک را برای تعیین کمیت عامل ابداع کردند توسعه دادند اما کروماتوگرافی لایه نازک یک فرایند کند و مشکلی است .با به کار گیری کروماتوگرافی لایه نازک عامل اشک آور مذکور به طور بیشینه در عرض دو دقیقه از خیش شدگی بافت تولید و به سرعت پس از آن ناپدید شد. کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا میتواند بسیاری از تیوسولفیناهای پیاز را جدا کند اما عامل اشک آور را تعیین کمیت نمیکند. به کار گیری کروماتوگرافی گاز و جداسازی طیفی جرمی و دماهای دریچه، و ستون تزریق داغ باعث میشود تا مواد شیمیایی پیاز دوباره ایجاد و مصنوعات را تولید کند. هر چند با به کارگیری دماهای پایینتر درطول تزریق و جداسازی کروماتوگرافی گاز عامل اشک آور به طور درستی آشکار سازی شد اما تعیین کمیت نگردید. Schmidt و دیگران در1996 جهت بهینه سازی و تعیین کمیت عامل اشک آور با به کارگیری یک استاندرد داخلی یک روش سریع کر.ماتوگرافی را توسعه دادند وتحقیق کردند. آنها در زمان ارزیابی اولیه شان به دنبال یک زیان نهفتگی خیس شدن دو دقیقه ای، برای آشکار سازی حد اکثر عامل اشک آور را گزارش کردند. بیشتر دو دقیقه عامل اشک آور کاهش پیدا کرد و آنها حدس زدند که این به تبخیر، هیدرولیز یا کاهش بود. تکنیک اخیرا منتشر شده برای تحلیل کردن تیوسولفینات های پیاز و عامل اشک آور از استخراج مایع بحرانی استفاده کردند. هرچند آشکار سازی عامل اشک آور به علت فراریت آن و حبس شدن غیر موثر در مهره های شیشه ای جزئی بود. از آنجائیکه کاربرد روش schmidt ظاهرا معتبر ترین و سریعترین روش برای تعیین کمیت عامل اشک آور است، مطالعه با به کارگیری این روش جهت ارزیابی تغییرات عامل اشک آور (که ممکن است قبل و درطول ذخیره سازی پیاز با به کار گیری دو کولتیوار می باشد صورت گرفت. هرچند زمانیکه عامل اشک آور با مقدار هیدرولیز شده 1-prencso در خیس شدگیها مقایسه شد ، یک مسئله ذاتی درزمان نهفتگی ظاهر شد. دومین مطالعه جهت تعیین کردن زمان آشکار سازی حد اکثر عامل اشک آور در پیاز های خیس شده و رابطه آن با 1-prencso هیدرولیز شده صورت گرفت.

روش انجام مطالعه

آزمایش 1: دو نوع کولتیوارپیاز با نور کم ، dehydrator 3 و(granex 33) بر اساس تغییرات طعم دوره گزارش شده قبلیشان در طول دوره انبار سازی انتخاب شدند. دردسامبر 1997 هر کولتیوار با س.بسنرتی Fafard 3-B کاشته شدند و بر اساس نیاز آبی شان آبیاری شدند و با محلول مغذی 20N-20P-20K هر 7تا 10 روز کود داده شدند.نهالها با دماهای 28درجه سانتیگراد درروز 16 درجه سانتیگراد درشب برای هفت و نیم هفته قبل از پیوند داده شدن در جعبه های رشد که حاوی fafrad-3-B میباشد درگلخانه روییدند. 16 گیاه ازهر کولتیواردرحدود40 جعبه به ابعاد 14*46*46 سانتی متری با فاصله 10 سانتی از مرکز کاشته شدند. در حدود 100 میلی لیتر از یک محلول هوگلند و آرنون پر قدرت به طور هفتگی برای هرگیاه به کار رفت تا پیازها دوباره بداشت شدند. درسرتاسر آزمایش گیاهان مطابق نیاز آب داده شدند. پیازهای هر کولتیواراز 5 تا 10 می 1998 در زمانیکه بیش از 50 درصد از گیاهان برگ داشتند برداشت شدند. اندازه و میزان رسیدگی پیاز مشابه با پیازهای روییده در مزرعه بود. گیاهان از ریشه کنده شدند و در جعبه هایی برای چندین روز قرار داده شدند. زمانیکه برگها پیر و قهوه ای شدن آنها را بهراه ریشه ها، خارج کردند و پیازها در کیسه های توری قرار دارند و جهت خشک شدن برای 7روز درگلخانه آویزان شدند. درحدود 18 پیاز یکنواخت از هر کولتیوارانتخاب شد و هر کدام 16 کیسه توری قرار داده شدند. قبل از انبار کردن، از هر کولتیوار، 4 نمونه 10 لایه ای را برای تحلیل اولیه کنار گذاشند. کیسه ها ی 18 پیازی باقیمانده در انبار سرد شده با به کار گیری یک طرح بلوک شکافی با 4 مانع قرار داده شدند. بلوکها نواحی مختلفی از خنک کننده بودند و کولتیوارنمودارهای اصلی و ماه های ذخیره سازی نمودارهای فرعی بودند. کلیه کولتیواربرای 4 ماه ذخیره شدند. در فاصله های ماهانه ، 4کیسه پیاز از هر کولتیوارازانبار درآمدند و قبل از آنالیز بمدت 24 ساعت در درجه حرارت اتاق قرار دارند. 10 پیاز یکنواخت سالم از هر کولتیواراز هر کیسه برای هیدرولیز 1-prencso و تعیین کمیت عامل اشک آور به دنبال خیس شدگی پیاز انتخاب شدند. قبل از آنالیز هر یک از 10 پیاز ازبالا به پایین نصف شدند و 10 نیمه با یک تک نمونه ترکیب شدند. نیمه های از یک گروه جهت تعیین کمیت مقدار 1-prencso سالم قبل از خیس شدگی بافت بر طبق روش کوپسل مورد استفاده قرار گرفتند . نیمه دیگر جهت تعیین مقدار 1-prencso هیدرولیز شده بر طبق لانکاستر مورد استفاده قرار گرفت. تکه های نازک 10 پیاز با یک فشار بادی عصاره گیری شدند و نمونه ای از مقدار زیاد 0.5 میلی لیتری بعد از نهفتگی دو دقیقه ای برداشته شد و فورا در 100سی سی محلولی که 12 حجم متانول در برابر 3 حجم آب کافت قرار داده شده تا واکنش آنزیمی متوقف گرد.به هر نمونه عصاره یا متانول 10.5 میلی لیتری ، اس متیل گلوتاتیون و گاما ال گلوتامیل ال اسید گلوتامیک و مثبت منفی اس بوتیل ال سیستئین سولفوکسید به عنوان استانداردهای داخلی اضافه شدند. ازاینرو نمونه ها برای تعیین کمیت1-prencso با HPLC‌ آماده شدند. ازاینرو این اطلاعات از مقدار یافت شده در بافت سالم کسر شدند و به عنوان 1-prencso هیدرولیز شده گزارش شدند. تعیین کمیت عامل اشک آور در تکه های ضخیم 0/3 ‌سانتی متری از بالا به پایین از هر نمونه 10پیازی انجام شدند و با فشار بادی عصاره گیری شدند. عصاره در یک بشر 400میلی لیتری جمع آوری شد و 120 ثانیه بعد از خیس شدگی بافت، 1 نمونه به میزان 5 سی سی جداگردید و بلافاصله در یک لوله آزمایش حاوی 4 میلی لیتر کلرید متیلن با درجه HPLC و 1 میلی لیتر یک صدم درصد p-cymene با استاندارد داخلی در کلرید متیلن قرار داده شدند. عصاره برای تقریبا دو دقیقه سانتریفوژ و پایین ترین لایه ارگانیک با یک جریانی از گاز نیتروژن به حدود میلی لیتری غلیظ شد. نمونه غلیظ شده سپس در یک حمام یخ قرار داده شد و یک نمونه یک میکرو لیتر به کروماتوگرافی گاز تزریق شد با به کار گیری یک ارتفاع فشاری 1PSI با 99.999%He در یک ستون 5متر در 0.54mm OV-1 جداسازی حاصل شد. دمای کوره برای یک دقیقه 60 درجه سانتیگراد بود و ازبعد از آن هر دقیقه 5 درجه سانتیگراد درجه حرارت کود اف داده شد تا به میزان 200 درجه سانتیگراد رسید. درج حرارت انژکتور دردمای 3درجه سانتیگراد بیشتر از دمای کوره حفظ شد. یک آشکار ساز یونیزاسیون که دردمای 250 درجه سانتیگراد حفظ شد مورد استفاده قرار گرفت. واکنش عامل اشک آور تکمیل شد و تعیین حد اکثر با مقایسه کردن زمانهای نگه داری بایک استاندارد ترکیب شده عامل اشک آور بر طبق روش بلوک انجام شد . غلظت عامل اشک آور با مقایسه کردن مناطق پیک کروماتوگرافی گاز و استاندارد داخلی p-cymene برای همان نمونه تعیین شد.

آزمایش 2: پیازهای تازه برداشت شده از منابع صنعتی به دست آمدند . sweet vidalia یک نوع پیاز نرم و زرد از نوع granex است درحالیکه dehydrator یک پیاز تند و کاملا سفتی است. 10 پیاز تک لایه از هر کولتیوار انتخاب شدند. یک پروپنیل سیستئین سولفوکسید در آزمایش یک تعیین شدندکه استثناء زیر را شامل میشوند. مقدار 1-prencso هیدرولیزشده و عامل اشک آور(LF) تولید شده در پیاز های خیس شده جهت تعیین کردن زمان تولید حد اکثر عامل اشک آور بعد از 5، 10 ، 15 و 30 و 60 و 90 و 120 ثانیه نهفتگی تعیین شدند. برای کاهش دادن زمان مورد نیاز برای آنالیز عامل اشک آور با به کار گیری یک روش تغییر یافتهschmidt‌ عامل اشک آور تعیین کمیت شد. و یک نمونه یک میلی لیتری عصاره از پیاز خیس شده به دنبال 5 و 10 و 15 و 30 و 60 و 90 یا 120 ثانیه ای گرفته شد و فورا در یک لوله آزمایش حاوی یک میلی لیتر کلرید متیل با درجه HPLC با یک صدم درصد گزیلن یافت شده قراردارند. M گزیلن مشابه با استاندارد داخلی p-cymene استفاده شده در آزمایش یک بود با این تفاوت که زودتر حل شدند. لوله های آزمایش با یک درپوش لاستیکی سر بسته شدند ومکررا برای مدت 10 تا 15 ثانیه با دست وارونه میشدند. عصاره های لوله آزمایش سپس برای تقریبا دو دقیقه سانتریفوژ شدند و در یک حمام یخ خنک شدند. یک میکرولیتر لایه آلی تحتانی برای جدا سازی با کروماتوگرافی گاز تزریق شد. انژکتور GC دردرجه حرارت 200c نگهداری شد. با یه کار گیری یک ارتفاع فشاری 0.5PSI با 99.999%He در ستون 5 متری در 0.54mm OV-1 جداسازی حاصل شد. ستون در یک دمای هم دما 60 درجه سانتیگراد حفظ شد. آشکار سازی با به کار گیری یونیزاسیون شعله دردمای 250 درجه سانتیگراد حاصل شد. .واکنش عامل اشک آور تکمیل شدو تعیین پیک در آزمایش 1 انجام شد. غلظت عامل اشک آور با مقایسه کردن مناطق پیک کروماتوگرافی گاز ترکیب و استاندارد داخلی m-xylene برای همان نمونه تعیین شد. زمانهای اجرا تقریبا دو دقیقه درنمونه بود. نتایج به دست آمده مشابه با نتایج schmidt بودند . اطلاعات با به کارگیری GLM و روشهای SAS فیشر تحلیل شدند. برگشتهای خطی و چند جمله ای با اطلاعات عامل اشک آور و 1-prencso درمیان ماههای ذخیره و با زمان نهفتگی پیاز خیس شده انجام شدند.

آزمایش 1 : تغییراتی در عامل اشک آوردرطول ذخیره سازی پیاز . اطلاعات تحلیل شده به وسیله GLM نشان داد که عامل اشک آور تولید شده حاصل از پیاز های خیس شده بین کولتیوار (p=0.1) در ماههای ذخیره پیاز(p=0.001) و برای فعل و انفعال بین کولتیوار ماههای ذخیره سازی متفاوت هستند. یک پروپنیل سیستئین سولفوکسید هیدرولیز شده در پیاز های خیس شده بین کولتیوار (p=0.001) و دربین ماههای ذخیره سازی پیاز (p=0.04) متفاوت است. تغییرات طعم پیاز با محتوای اسید پیروویک اندازه گیری میشود و محتوای پیش ماده طعم در طول ذخیره سازی پیاز گزارش شده است. قبل از ذخیره سازی مقادیر 1-prencso هیدرولیز شده به طور اساسی بیشتر از مقادیر عامل اشک آور تولید شده 120 ثانیه پس از خیس شدگی بافت بودند. (جدول I) برای granex 33 11.48Mmol ml-1 از عصاره 1-prencso هیدرولیز شد. هرچند فقط 6.96Mmol بر میلی لیتر به توان منهای 1از عصاره عامل اشک آور به دست آمد و یک 1-prencso را به وجود آورد. نسبت عامل اشک آور 1.7:1 ‌ . اختلاف بین عامل اشک آور تولید شده و 1-prencso هیدرولیز شده حتی برای dehydrator 3 با یک 1-prencso بیشتر بود. : نسبت عامل اشک آور 2.9:1 . dehydrator 3 نیز تقریبا سه برابر 1- prencso مثل granex 33 هیدرولیز شده است. با این وجود کمتر از دوبرابر عامل اشک آور اندازه گیری شد. این نتایج برای عامل اشک آور با به کار گیری یک زمان نهفتگی خیس شدگی دودقیقه ای حاکی از مشکلی در نمونه برداری است. در طول ذخیره سازی مقادیر 1-prencso هیدرولیز شده و عامل اشک آور آشکار سازی شده با نسبتهایشان تغییر پیدا کردند. عامل اشک آور granex 33 به طور خطی افزایش یافت در حالیکه عامل اشک آور dehydrator 3 کاهش پیدا کرد . ازاینرو به دنبال یک روش درجه دوم بیش از 4 ماه افزایش یافتند. تغییراتی در عملکرد عامل اشک آور در طول ذخیره سازی قبلا گزارش نشده است. به دنبال هر ماه ذخیره سازی ، مقادیر 1-prencso هیدرولیز شده از مقادیر عامل اشک آور به دست آمده برای هر کولتیوارتجاوز کرد.هرچند با دومین ماه ذخیره سازی مقدار عامل اشک آور به دست آمده دو دقیقه بعد از خیس شدگی بافت تقریبا مقدار 1-prencso هیدرولیز شده را با granex 33‌ منعکس کرد. ازینرو نسبت 1.1:1 از میان 4 ماه ذخیره سازی همان نسبت باقی ماند. هرچندمقدار عامل اشک آور به دست آمده حاصل از dehydrator 33 همیشه کمتر از نصف مقدار 1-prencso ‌هیدورلیز شده صرف نظر از دوره ذخیره سازی بوده است. جهت تحقیق کردن بیشتر این موضوع یک آزمایش اولیه با چند پیاز باقی مانده در جایی که 1- -prencso‌ و عامل اشک آور در زمانهای نهفتگی اولیه نمونه برداری شدند انجام شد. هیدرولیز 1-prencso کند تر بود و در زمان مقایسه شدن با dehydrator 3 ناقص بوند. اختلافات درمقدار عامل اشک آور به دست آمده ممکن است با اختلافات درروشی که 1-prencso با هر کولتیوارهیرولیز شده است توضیح داده شود. بعد از یک نهفتگی خیس شدگی 10 ثانیه ای تنها 64تا 70 درصد از 1-prencso برای granex 33‌ هیدرولیز شد درحالیکه 93 تا 97 درصد برای dehydrator3‌ هیدورلیز شده است. پس از گذشت 80 ثانیه 70 تا 90 درصد از 1-prencso با خیس شدگیهای granex 33 هیدورلیز شد درحالیکه هیدورلیز ادامه یافته در خیس شدگی dehydrator 3 نامحسوس بود. چون عامل اشک آور یک ترکیب موقت به علت فراریت یا واکنش بامحصولات فرعی دیگر اسید سولفونیک است. و زمان نهفتگی در خیس شدگی میتواند ظاهرا بر تعیین کمیت آن بر اساس الگوی هیدرولیز تاثیر گذارد. بلاک نشان داده است که زمانیکه 1-prencso توسط آلیناز هیدرولیز می شود 1- پروپنیل سولفیک اسید تولید شده و بلافاصله به LF تبدیل می شد.

اگرچه سایر تیوسولفیناتهای و zweibelanes میتوانند به دنبال این واکنش شکل بگیرند، و اکثر محصولات 1-prencso به عنوان عامل اشک آور آشکار سازی شدند. ازاینرو یک رابطه نزدیک بین مقدار 1-prencso هیدرولیز شده و عامل اشک آور تولید شده بستگی به میزان هیدرولیز 1-prencso به فاکتور اشکی برای granex 33 و dehdrator3 بدنبال یک دوره نهفتگی 120 ثانیه ای مشاهده شود. عامل اشک آور برای granex 33 و dehydrator 3 به دنبال یک نهفتگی دو دقیقه ای است. از آنجائیکه 95درصد از 1-prencso‌ در عرض 5ثانیه هیدرولیز می شود زمان کافی برای عامل اشک آور وجود داشت تا با فراریت یا تبخیر ازبین برود. ازاینرو عامل اشک آور در عرض دودقیقه کمتر ارزش گذاری میشود جدول 1. با granex 33 هیدرولیز 1-prencso کند تر بود و با عامل اشک آور شده در دودقیقه یک رابطه نزدیکی را درنظر میگیرد. مطالعات اولیه پیشنهاد کند که فاکتور عامل اشک آور بهتر است به منظور پیشگیری از بین رفتن و نشان دادن بهتر مقدار 1-prencso هیدرولیز شده قبل از 120 ثانیه نمونه گیری شود.

آزمایش 2: زمان نهفتگی بهینه برای عامل اشک آور

اطلاعات تحلیل شده به وسیله GLM نشان داد که سطح عامل اشک آور آشکار سازی شده و 1-prencso هیدرولیز شده بین کولتیوارها (p=0.001) ودر میان زمانهای نهفتگی(p=0.001) وبرای واکنش متقابل بین کولتیوارها (p=0.002) و زمانهای نهفتگی متفاوت هستند. برای اکثر پیازهای dehydrator ، 1-prencso به طور اصولی در عرض 5 ثانیه خیس شدگی بافت هیدرولیزشد ، اگرچه پیازهای 2 تا 4 به طور مهمی در زمانهای طولانی تر نهفتگی هیدرولیز شدند. میکرومولهای حداکثر عامل اشک آور مساوی نبودند و اغلب پایین تر از مقادر 1- prencso هیدرولیز شده بودند. عامل اشک آور اندازه گیری شده نیز به طور خطی با افزایش زمان نهفتگی برای 9 پیاز از 10 پیاز حاصل از dehydrator کاهش پیدا کرد. (جدول2) درصورتیکه 1-prencso ‌به سرعت و کاملا به علت فراریت یا تخریب هیدرولیز شوند. افت سیستماتیک عامل اشک آور حاصل از خیس شدگی مورد انتظار خواهد بود در زمانیکه dehydrator بین 5 تا 10 ثانیه بعد از خیس شدگی تعیین شد. عامل اشک آور حد اکثر برای 90 درصد از پیاز ها آشکار سازی شد آزمایش دقیق فیشر همگنی را در عامل اشک آور حد اکثر تنها بین 10 تا 15 ثانیه بعد از خیس شدگی بافت شناسایی نمود. به طور میانگین ، تنها 41درصد از عامل اشک آور حد اکثر تولید شده در دودقیقه آشکار سازی شدند و این حاکی از این است که یک نهفتگی دودقیقه ای بر طبق روش schmidt‌ به طور شدیدی برای این کولتیوارکم بر آورد میشود. زمان حداکثر آشکار سازی عامل اشک آور در میان پیازهای آزمایش شده برای sweet vidalia متغیرتر بود و همگنی در میان هر یک از زمانهای نهفتگی با به کارگیری آزمایش دقیق فیشر پیدا نشد. سه تا از پیازها به طور خطی برای عامل اشک آور کاهش و سه پیاز افزایش پیدا کردند و سپس به طور درجه دومی کاهش یافتند و 4 پیاز هیچ گرایش مهمی را نشان ندادند(جدول 2).این گرایشها درصورتی مورد انتظار است که مقدار حد اکثر هیدرولیز 1-prencso بعدا و در زمانهای مختلف خیس شدگی های پیاز به وجود آید.(جدول 3) هر چه قدر رسیدن به هیدرولیز شد حد اکثر 1-prencso بیشتر طول بکشد ، احتمالا تولید عامل اشک آور و تخریب به طور همزمانی رخ خواهد داد. این مسئله باعث می شود که عامل اشک اور کمتر تخمین زده شود. اگرچه زمان هیدرولیز حد اکثر برای sweet vidalia متغیر بود و 70درصد از پیازها بعد از 15 تا 30 ثانیه حداکثر مقدار عامل اشک آور را داشتند، به طور میانگین ، تنها 50 درصد از حداکثر عامل اشک آور تولید شده در دودقیقه آشکار سازی شدند. لوکز یک کاهش 50 درصدی را در عامل اشک آور در دو تا 5 دقیقه اندازه گیری کرد و یک کاهش 80 درصدی را در عامل اشک آور در 15 دقیقه بعد از خیس شدگی بافت با به کارگیری کروماتوگرافی لایه نازک اندازه گیری کردند. با یک نهفتگی 5 تا 10 دقیقه ای کالوی و دیگران به دنبال استخراج مایع بحرانی تعیین کمیت عامل اشک آور را گزارش کردند. چون عامل اشک آور یک محصول واکنش مستقیم است وبر طعم پیاز تاثیر میگذاردتعیین کمیت سریع آن میتواند به طور فوق العاده ای برای محققان و بازاریابان طعم پیاز ارزشمند باشد . با به کار گیری یک زمان نهفتگی دو دقیقه ای بعد از خیس شدگی بافت عامل اشک آور به طور درستی تعیین کمیت نشد و برای دو کولتیوارکم بر آورد شده است. اختلافات بین و درون کولتیواربرای 1-prencso هیدرولیز شده و عامل اشک آور آشکارسازی شده و نشان داد که یک دوره نهفتگی کوتاه تر خیس شدگی بسرعت را که برای تعیین کمیت عامل اشک آور حد اکثر مورد نیاز بود. وقتی خیس شده ها به زودی 5ثانیه بعد از عصاره گیری تحلیل شدند آشکار سازی عامل اشک آور بین و درون کولتیوارمتغیر بود. عامل اشک آور حد اکثر بعد از 5 تا 10 ثانیه برای dehydrator 3 آشکار سازی شد و ظاهرا یک دوره نهفتگی مناسب برای نمونه گیری از این کولتیواربود. Sweet vidalia برای زمان نهفتگی مورد نیاز برای آشکارسازی حد اکثر عامل اشک آور متغیر تر بود اگرچه 70 درصد از پیازهای آزمایش شده بعد از 15 تا 30 ثانیه یک حداکثر عامل اشک آور داشتند. یک زمان نهفتگی یکنواخت برای تعیین کمیت عامل اشک آور پیاز های خاص ممکن نیست برای تمام کولتیوارامکان پذیر باشد . چون عامل اشک آور یک ویژگی مهم طعم پیاز است افرادی که برنامه های پرورش را انجام میدهند که بهتر کردن و تغییر دادن طعم را مورد تاکید قرار میدهند ممکن نیست که از عامل اشک آور به عنوان یک معیار انتخاب استفاده کنند. ارزش آن به عنوان یک ابزار انتخاب باید یک اختلاف قابل قبول رادر زمانهای نهفتگی بهینه عامل اشک آور برای هر جمعیت پیاز درنظر بگیرد. هرچند به کارگیری پیاز های چند گانه در نمونه عملکردی ممکن است تغییر پیاز به پیاز را به حد اقل برساند و و عامل اشک آور را به طور کافی دقیق کنندتا کیفیت طعم پیازهای اختصاص داده شده برای مصرف را ارزیابی کنند. این روش جهت ارزیابی کردن شدت طعم ناخالص با اندازه گیری کردن اسید پیروویک به طور آنزیمی شکل گرفته حاصل از نمونه های پیاز چند گانه در نمودارهای آزمایشی و برای نمونه گیری زمینه مورد استفاده قرار گرفته بودند.

بررسی فاکتورهای موثر در کمیت عامل اشک آور پیاز

زیر نظر

آقای دکتر عزیزی

عبدالله موسوی